جلسه ششم دورهمی با همان انرژی همیشگی رأس ساعت 9:00 برگزار شد وقتی وارد کلاس مکالمه آنلاین شدم کم کم دوستان به جمع کلاس پیوستند.
بعد از سلام و احوال پرسی با بچههایی که از هفتهی قبل در گروه حاضر بودند با دوستان جدیدی نیز آشنا شدیم که برای اولین بار در کلاس مکالمه آنلاین زبان عربی شرکت میکردند.
خجالتی بودن و حرف نزدن آنها مرا یاد جلسات اول دوره دورهمی در باب آشنایی انداخت.
از ابتدای شروع جلسه کنجکاو بودم که جلسهی امروز در چه مورد است و در این کلاس رایگان زبان عربی در چه مورد حرف خواهیم زد که اسلایدی از تصویر فردوسی بزرگ روی صفحه ظاهر شد.
فردوسي من إیران.
این جمله را با دیدن تصویر فردوسی به خاطر آوردم که چطور یاد گرفتیم دربارهی ملیت اشخاص به زبان عربی حرف بزنیم. از اینکه هنوز اطلاعات قبلی در خاطرم بود خوشحال بودم.
انگار کار ما همچنان با ابوالقاسم فردوسی تمام نشده بود
این بار برنامه ی استاد برای ما چه بود؟
استاد از ما پرسید:
هل هو طبیب؟
با توجه به اشتراکات زبانی و آنچه از زبان عربی به یاد داشتم میدانستم که:
طبیب:یعنی کسی که بیماران را معالجه و درمان میکند.
اما فردوسی که پزشک نبود! با سرعت میکروفون خود را باز کردم و گفتم: لا
و با لبخند استاد که از سر تایید بود مواجه شدم:
یکی از دوستان گفت:
هو معلم!
ولی آیا واقعا فردوسی معلم بود؟! نه!!! اما خود من هم نمیدانستم چطور باید شغل جناب فردوسی را باید به زبان عربی بگویم! چطور میتوانستم بگویم فردوسی شاعر است؟
که استاد گفت:
فردوسي شاعر.
کلمهی شاعر در زبان فارسی و عربی مشترک است! این از همان ویژگیهای مشترک زبان فارسی و عربی ست که شنیده بودم! زبان فارسی و عربی اشتراکات بسیاری دارند.
بعد از شناخت شغل جناب آقای فردوسی ما شاعران دیگری را معرفی کردیم:
حافظ شاعر.
البلخي شاعر.
امین بور شاعر.
تا اینکه یکی از دوستان نام پروین را آورد. آه پروین اعتصامی بانوی شاعر جذاب ایرانی. با علاقهای که به ادبیات داشتم میدانستم که پروین اعتصامی شاعر شعر اشک یتیم چه نقش موثری در گسترش ادبیات و نقش بانوان در ادبیات داشت.
چطور میتوانستم در زبان عربی بگویم پروین شاعر است؟ پروین اعتصامی یک خانم است. با توجه به تاکیدات استاد سعید اسحاقی بر تفاوت زن و مرد و نقش و جنسیت در زبان عربی شغلها را باید چطور در زبان عربی بیان کرد!
استاد نگاهی به ما کرد و گفت:
بروین شاعرة.
بله درست است. کاملا یادم رفته بود: تای گرد نقش بسیار مهمی در زبان عربی دارد. زبان عربی بسیار به جنسیت کلمات اهمیت میدهد. پس برای یک خانم باید به آن شغل “تای گرد” وصل کرد. بروین شاعرة! خیلی جالب است که با توجه به لهجهی زبان عربی پ در نام “پروین” به “ّب” تغییر پیدا کرده است.
بعد از معرفی چند شاعر دیگر مانند فروغ فرخزاد وسیمین بهبهانی به سراغ شغل بعدی رفتیم قبل از ورود به هر اسلاید جدید استاد کمی صبر میکردند تا ما شغل جدید را حدس بزنیم.
خیلی جالب بود! با مکث استاد بچهها شغلهایی که در زبان عربی میشناختند میگفتند! این بین کلماتی را شنیدم که تا به حال نشده بودم! استاد با این روش بارش ذهنی دورهمی را به یک کلاس پر جنب و جوش تبدیل کرده بودند.
ما هم شغلها در زبان عربی میشناختیم را بیان میکردیم:
خیاط / خیاطة
مدرس / مدرسة
خباز / خبازة
مدیر / مدیرة
باورم نمیشد در یک مدت زمان کوتاه چقدر شغل در زبان عربی به گوشم خورد! بعضی از آنها ساده و قابل فهماند اما بعضی از آن ها برای ما قابل فهم نبود! در مقاله مشاغل در زبان عربی شما میتوانید با انواع شغلها در زبان عربی آشنا شوید و از کشف و یادگیری لذت ببرید.
ناگهان تصویر شهاب حسینی بازیگر مطرح سینما به نمایش درآمد. جالب بود شهاب حسینی بازیگر محبوب من بود و هیج وقت فکر نمیکردم در یک کلاس زبان آنلاین دربارهی شهاب حسینی هم حرف بزنیم! اما یک سوال! بازیگر به زبان عربی چه میشود؟
شهاب حسیني مُمَثِّل.
باید به نوع تلفظ توجه میکردم اینکه چطور ث را در زبان عربی تلفظ کنم خودش یک مراحلی داشت که استاد سعید با صبر و حوصله به ما اجازه میداد تا چند بار تمرین و تکرار کنیم و سپس ما را اصلاح میکرد. بعد از آن تصویر یک بازیگر زن را دیدیم! کم کم قاعدهی کلاس دستم آمد باید کلمهی شغل را در زبان عربی به مونث تبدیل میکردیم پس پیش قدم شدم و گفتم:
هي ممثلة!
درست بود! همه برای من دست زدند! احساس خیلی خوبی داشتم. این موفقیت کوچک برای من خیلی بزرگ بود! اگر بخواهم اعتراف کنم از اینکه یکی از اقوام من هم در کلاس بود وبرای من دست میزد احساس غرور کردم. اما بعضی از بچهها دست نزدند! راستش را بخواهید کمی ناراحت شدم! چرا برای من دست نزدند؟! اگر من بودم برای تمام بچهها دست میزدم.
کنجکاو بودم که شغل بعدی چه میتوانست باشد که عکس یک خانم و اقای نقاش ساختمان را دیدم! نقاش ساختمان! از آن شغلهایی که در روزمره آن را میبینیم اما تا به حال آن را در زبان عربی نشنیده بودم. اتفاقا پدر من هم نقاش ساختمان بود! اگر یاد میگرفتم میتوانستم دربارهی پدر عزیزم به زبان عربی صحبت کنم.
استاد ابتدا با عکس مرد آغاز کرد و گفت:
هو صباغ.
صباغ از آن کلمههای جدید بود که سریع در دفترچه کوچک مخصوص دورهمی یادداشت کردم تا از یادم نرود . چند نفراز دوستان سریع گفتند:
هي صباغة.
استاد با لبخند آنها را تاکید کرد.
حالا نوبت به بخش مورد علاقهی من از کلاس آنلاین دورهمی بود. اینکه چطور شغل یک نفر را به زبان عربی بپرسیم!
مشتاق بودم هم کلمات جدید را کشف کنم و هم با شغل و حرفه دوستان دورهمی خودم آشنا شوم:
استاد با یک اسلاید جدید که تصویر خودش هم در آن بود سوال را به ما نشان داد:
ما مهنتك؟
همانطور که در جلسات گذشته دورهمی یاد گرفتیم مسلما با توجه به تاکید زبان عربی بر مونث ومذکر برای یک شخص مونث باید میپرسیدیم:
ما مهنتكِ؟
دورهمی ما واقعا دورهمی بود! انواع شغلها در بین ما بودند. یکی از دوستان که به نظر کم سن و سال بود گفت: أنا طالب.
یکی از دوستان که انسان بسیار فهمیدهای بود گفت:
أنا طبیبة.
یکی دیگر از دوستان که یک مادر مهربان بود گفت:
أنا ربة بیت.
در یک مکالمهی کوتاه هم شغلهای جدیدی کشف کرده بودیم و هم یک مکالمهی رایگان زبان عربی داشتیم!
شما هم میتوانید دوشنبهها با شرکت در دوره دورهمی از این تجربهی شیرین استفاده کنید. ویدئو جلسهی گذشته نیز به صورت افلاین در اختیار شما قرار دارد و میتوانید برای کشف بیشتر دربارهی شغلها و ریزه کاریهای زبانی آن را مشاهده کنید. پیشنهاد میکنم حتما ویدئو این جلسه دورهمی را ببینید تا نکات جذاب دیگری را کشف کنید!
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.