دورهمی "فامیل من"
حضور در جلسات دورهمی حس خوب اعتماد به نفس زبانی را برای من تداعی کرده بود. با افتخار در میان دوستانم دربارهی این حرف میزدم که به کلاس عربی میروم و حالا میتوانم دربارهی خودم و دیگران به زبان عربی صحبت کنم. آن هم یک کلاس زبان عربی رایگان! برخی از دوستانم باورشان نمی شد که من همچنین تجربهای را کسب کرده بودم بعضی از انها با من به دورهمی آمدند. برخی هم از جلسات آفلاین دورهمی دیدن میکردند. اما با وجود تمام این حال و احوال خوب هنوز چیزهای بسیاری بود که در زبان عربی نمیدانستم! کلمات عربی، قواعد عربی، فرهنگ و ادب عربی و این حس ندانستن گاهی مرا اذیت میکرد. دلم میخواست بدون توقف و با تسلط بسیار به زبان شیرین عربی صحبت کنم! مثل داستان کپسول استاد سعید یک قرص میخوردم و به راحتی به زبان عربی صحبت میکردم! اما خب باید برای رسیدن به هر چیزی تلاش کرد. در همین فکرها ساعت نه و چهل و پنج دقیقه بر روی لینک کلاس آنلاین گوگل میت کلیک کردم و وارد آن شدم. با عزیزان دیگری که در کلاس بودم سلام و احوال پرسی کردم. آن هم به زبان عربی! دیدن دوستان جدید دیگر عادتی در جلسات دورهمی شده بود. افرادی که برای تجربهی کلاس آنلاین وارد کلاس آنلاین رایگان زبان میشدند و میخواستند گمشدهی زبانی خود را پیدا کنند. کاش میشد من حس آنها را تجربه کنم حس دوبارهی شروع یادگیری زبان و تجربهی دورهمی زبان عربی! دلم میخواست زودتر پیشرفت میکردم و به یک سطح عالی زبانی میرسیدم! در همین حال و هوا بودم که استاد اسلاید رنگی جدیدی را برای ما به نمایش گذاشت.
فامیل در زبان عربی
هنوز بحث خانواده در میان بود! این را از تصویر روی اسلاید حدس زدم. در دورهمیها شنیده بودم که چطور دربارهی وضعیت تاهل، دربارهی خانواده، مشاغل و ملیت صحبت کنم و حالا میتوانستم به راحتی دربارهی این موضوعات صحبت کنم اما دیگر چه نکتهای باقی مانده بود.
تصویر یک خانوادهی جدید را دیدم یک خانوادهی سه نفره که قبل از شروع حرف های استاد با بچههای دورهمی اسمهایشان را حدس میزدیم. که استاد از ما پرسید.
ما اسمه؟
“ه” ضمیر برای مرد (مذکر) هست من این را از جلسهی خانواده کشف کرده بودم. اما نام آن پدر چه بود؟!
اما اسم او چه بود؟ یکی از دوستان که نوجوان باهوشی بود میکروفنش را باز کرد و گفت:
اسمه حمد!
از کجا فهمیده بود!؟ نام او را از کجا حدس زده بود؟ آهان درست است نام آن فرد بر روی صفحه نوشته شده بود اما به رنگی بسیار کم رنگ که فقط با دقت بسیار میشد آن را حدس زد.
یک خانوادهی سه نفره عربی
نام بقیه اعضای خانواده را با دقت بیشتری خواندم. چشمانم را ریز کردم و همراه با بقیه نامهایشان را بلند گفتم:
صبا وإجلال.
صبا، إجلال وحمد. این اعضای خانوادهی سه نفره مجازی جدید بودند. اما این شروع کار بود. حالا باید چکار میکردیم؟! باید این افراد را میشناختیم! تصویر گویای همه چیز بود برای ما سخت نبود تا دربارهی اعضای این خانواده صحبت کنیم.
ما به نوبت بعد از اینکه استاد ناممان را صدا میزد دربارهی این خانواده به زبان عربی صحبت کردیم و نسبتهایشان را بیان کردیم.
إجلال والدة صبا وزوجة حمد.
صبا ابنة حمد وإجلال.
حمد والد صبا وزوج إجلال.
بله سادهتر از آن بود که فکر میکردم! همسر، فرزند دختر و پسر در زبان عربی را خوب از جلسه خانوادهی دورهمی به یاد داشتم اما سوال بعدی استاد ما را به فکر فرو برد.
من هما حمد و إجلال؟!
کمی فکر کردیم. یکی از دوستان که زبان عربی گفت هما والدان! بله درست بود! حمد و إجلال پدر و مادر صبا بودند. کمی در فکر فرو رفتیم برخی از دوستان پاسخهایی دادند اما میشد حدس زد که این پاسخها پاسخهای مورد نظر استاد نبودند. که ناگهان استاد گفت:
سیدا شباب اهل الجنة
حمد وإجلال والدا صبا!
عجیب بود! باز هم زبان عربی مرا سورپرایز کرده بود! پدر و مادر صبا در زبان عربی اینگونه بیان میشد بحث داغی در دورهمی امشب به راه افتاد برخی میپرسیدند چرا و چگونه؟! اما پاسخ استاد راهنمایی درستی بود:
در حالت اضافه “مثنی” نون حذف میشود!
من خیلی به قاعدهی آن کاری نداشتم حدیثی که استاد در مثال برایمان گفته بود آنقدر واضح بود که آن را در دفتر مخصوص دورهمی یادداشت کردم.
بعد از نکاتی که در خصوص این خانوادهی سه نفره گفته شد! ما هم دربارهی اعضای خانواده و افراد دیگری صحبت میکردیم! من دربارهی خودم نامزد و پدر و مادرش صحبت کردم و هم با صحبتهایم اطلاعات بیشتری به دوستان دورهمی خود دادم و هم زبان خود را تمرین کردم.
علي خطیبي.
علي ابن محمد و سارة.
محمد والد علي وزوج سارة.
محمد وسارة والدا علي.
حس شیرین صحبت کردن به زبان مورد علاقهام! و گفت وگو با دوستان حسیست که تجربه کردنش را برای همه شما آرزو میکنم.
اعضای فامیل در زبان عربی
با آمدن تصویر بعدی چشمانمان گرد شد! یک خانوادهی پر جمعیت! برخی از چهرهها آشنا بودند! همان خانوادهی مجازی که قبلا با آنها آشنا شده بودیم اما این بار اعضای بیشتری از این خانواده را میدیدیم. نامهای اعضای خانواده با رنگی بسیار کمرنگ در کنار هر تصویر مشخص بود و ما با دیدن هر کدام از این تصاویر باید آنها را کشف میکردیم. ب
ما با تلاش اعضای این خانوادهی را معرفی کردیم:
مصطفی.
راضیة.
جعفر.
لیلی.
نور.
قادر.
حسناء.
غدیر.
جنات.
حنین.
کوثر.
حالا نوبت به صحبت کردن دربارهی اعضای این خانوادهی پرجمعیت بود! افراد خانواده در زبان عربی را قبلا در دورهمی خانواده و بعد از آن هم در مقاله تخصصی مربوط به اعضای خانواده در زبان انگلیسی کشف کرده بودم! اما حالا از اینکه باید دربارهی این افراد صحبت میکردیم کمی اضطراب داشتم. استاد نام ما را میگفت و از ما میخواست تا اعضای این خانواده را معرفی کنیم و ما هم تمام تلاش او را همراهی میکردیم.
مصطفی ابن راضیة وجعفر.
مصطفی زوج لیلی.
مصطفی أخو نور و قادر
هو والد حسناء وغدیر وجنات.
هو عم حنین.
ومصطفی أخو زوج کوثر.
بعد از اینکه با تمام تلاش و غلط و غلوطها همه افراد در عکس را شناختیم و معرفی کردیم. استاد تصویری از نوشته ای در یک کادر آبی رنگ برای ما به نمایش گذاشت و یکی از دوستان که نوجوان پرشوری بود دعوت کرد تا این متن را بخواند:
مصطفی ابن راضية وجعفر، وزوج لیلی وأخو نور وقادر، ووالد حسناء وغدیر وجنات،وعم حنین وأخو زوج کوثر.
بعد از صحبت دربارهی این خانوادهی پرجمعیت به زبان عربی با علاقه شروع به صحبت دربارهی افراد دیگر این خانوادهی عربی کردیم و با نام بردن از این افراد و صحبت دربارهی آنها با توجه به جنسیت در زبان عربی و نقش آنها در خانواده پاراگراف را تغییر میدادیم. احساس خوبی داشتم. تقریبا یک ربع از زمان را برای بیان اعضای مختلف اعضای خانوادهها صرف و بیان کردیم. بر عکس شروع جلسه این هفته دورهمی دیگر حس بدی نسبت به “ندانستن” نداشتم! در عرض چند دقیقه توانسته بودم درباره ی خودم و اعضای خانوادهام و همچنین دیگران صحبت کنم!
به یاد داشته باشید در گزارشهای هفتگی دورهمی اتفاقات جذاب و زیادی میافتد که تنها قسمتی از آن در این نوشتهها نمایان میشود اگر به حضور در این جلسات علاقه مندید از ویدئو جلسه این هفته دورهمی دیدن کنید و از یاد نبرید که یادگیری اصولی زبان عربی به صورت آنلاین در دورهمی محقق میشود.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.